ماه نو

داستان دنباله دار

ماه نو

داستان دنباله دار

...

سلام دوستام

من الان باید به قول کرمونیا یه کمو (الک) بگیرم جلوی صورتم و از خجالت عذرخواهی کنم که هنوز ننوشتم. به هزار و یک بهانه ی بدردبخور و بدردنخور، یه مدت میرم مرخصی. از صبح از بس سعی کردم بنویسم و هی این برنامه ی اپن آفیس اذیت کرد و هی الهام بانو همکاری نکرد و هی رفتم دنبال کارای خونه، نشد بنویسم. از کار نصفه بدم میاد. باید این داستان رو تموم کنم. ولی الان نمی تونم. هروقت تونستم می نویسم میذارم.

خیلی ببخشید

همیشه خوشحال و سلامت باشید

نظرات 29 + ارسال نظر
بهارین شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ب.ظ

خواهر جونی اعصابم به هم ریخت
این داستانات تو نودوهشتیا کجاش هست حالا؟
یه مشت داستان دانلود کردم ولی مال تو کدوم قسمت سایت هست؟

اوا خدا نکنه!
یه کاربر هست به اسم باقری. اون داستانای منو میذاره. میتونی براش پیغام بذاری ازش بپرسی. شرمنده الان خودم نمی تونم بگردم پیدا کنم برات

لولو پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:42 ب.ظ http://halogen1983.blogfa.com/

مسی لولوجونم که به یادم هستی

خاتون چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ

شازه خانوم فکر ما پیروپاتالا رو هم بکن لطفا رشته داستان از دستمون در میره هااااااااااااااااا !
اما خداییش راضی به ناراحتی و سختی شما نیستیم شوخی کردم عزیزم هر وقتی که بنویسی برای ما غنیمته و نعمت
(منم عشق شکلک شدم مث اینکه !)

خاتون عزیز و مهربونم چشم
برنامه ام به لطف آقای همسر دوباره درست شده. حالا خودم دارم میگردم دنبال رشته ی داستان
قربون شما

ملودی چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:45 ب.ظ http://melody-writes.persianblog.ir/

شاذه ی گل و دوست داشتنی من بنویسی و ننویسی عزیز ترینی گلم هر وقت که دوست داشتنی و راحت بودی بنویس برامون عزیزم چهار تا بوس سفارشی برای خودت و سه تا گوگوووولی هات

از این همه لطف و محبتت ممنونم ملودی مهربون
یه عالمه بوس برای خودت و گلای قشنگت

نگار سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:40 ب.ظ http://negar.bloghaa.com

فقط شاذه جون میگما نمینویسی فعلا عبی نداره اما گاهی یه سر به تابان و سامان بزن . بده اینهمه مدت با هم تنها باشن ُ . اصلا چه معنی داره وسط داستان در حالی که اون دوتا تنهان ُ یهو داستان استٌپ بشه ؟ :دی
اسمایلی حجت الاسلام نگار :دی
واسه این که تنها نمونن یه دو خط بنویس حالا ، مردم از فضولی :دی

خیلی بامزه ای نگار =))))))))
در حط دو خط نوشتم و از تنهایی درشون آوردم. ولی بیشتر نیست که بذارم تو وب. این برنامه هم همینجوری داره اذیت می کنه. کم کم دارم ازش ناامید میشم و مجبور میشم به همون ورد قدیمی راضی بشم. تازه اونم باید نصب بشه :(

جواد سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ http://jujejan.blogfa.com

سلام من یک ادم تازه واردم وداستا نتان رانخواندم متاسفم
خواهشن به وبم بیاین ونظر بدید

سلام پسرهمسایه شماره دو!
چشم

بهارین دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام
اینا واسه من دانلود نمیشه چکار کنم؟
تازه نسخه موبایلش چه جوریه؟
میشه بگی؟
یادت باشه هم نسخه موبالی رو بگو هم کامپیوتری...
مرسی

سلام
چرا نمیشن؟ شاید سرعتت خیلی پایینه. یه وقت دیگه بازم امتحان کن.
نسخه ی موبایلش تو سایت نودهشتیا هست. فرمت جاوا داره.
کامپیوترش هم روی داستان موردنظرت کلیک می کنی. ی صفحه باز میشه که وسطش نوشته دریافت فایل. روی دریافت فایل کلیک می کنی و میپرسه کجا سیوش کنم؟ که محلش رو معلوم می کنی و شروع به دانلود می کنه. یا این که نمی پرسه و مستقیم میریزه تو قسمت دانلود تو داکیومنت.
خواهش می کنم

نگار دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:16 ب.ظ http://negar.bloghaa.com

شاذه با داستان یا بی داستان ، دوست داشتنیه :*

عزیزمی :*

ارتمیس دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ب.ظ

انشا...زود تر بتونین بیاین!من هر روز ی سری به اینجا میزنم!!.

متشکرم عزیزم

لولو دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ http://halogen1983.blogfa.com/

سلام شاذه جونی
آخــــــــــــــــــــــــــی...یعنی یه مدت غایب میشید؟

سلام عزیزممم
دعا کن برنامه ی نوشتنم درست شه زود میام

خاتون دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ق.ظ

یلدا یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:46 ب.ظ http://yaldapaeez.blogsky.com/

کاری که از دستمون بر نمیاد جز صبر کردن .میدونی که ظرفیت صبرمون بالاست
در ضمن ممنون از راهنماییت

شرمنده. لطف داری یلدا جان
خواهش می کنم

رها یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.2bareeshgh.blogfa.com

می گم از دیروز یه سر و صداهایی می شنوم نگو شاذجون داستانش رو آپ نکرده .ملت دم وبلاگش جمع شدن .
ایرادی نداره عزیزم !!!!!!هر چند که هی اومدیمو دیدیم ای دل غافل داستان آپ نشده .

ای بابا یعنی صداش تا در خونه ی شمام رسید؟!!
ممنونم از محبتت. شرمنده ام

نسیم یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:17 ب.ظ

سلام شاذه خانم گل گلاب! ایشاا...که خوب باشی و کاراتون راست وریست شه والهام جان هم همکاری لازم و بکنه!! فعلا هم داستان تا اینجا خوب جلو رفته...ایولا!!!خوب اینم موقعیت خوبیه برای استراحت...خوش باشین و خندون!!!

سلام نسیم جان عزیز
سلامت باشی عزیزم
متشکرم

آزاده یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:38 ق.ظ

انشا... که شما هم همیشه شاد و خوشحال باشین

سلامت باشی آزاده جونم

خاتون شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ب.ظ


میگن آدم نباید ناشکری کنه من می گفتم یک هفته هم طاقت نداریم. بدترمون شد !
در هر صورت انشاالله سلامت باشید و موفق در هر موقعیتی که هستید

شرمنده تونم خاتون عزیز
خوشحال و سربلند باشین

می تی شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ http://miti.persianblog.ir

اهههه.... نصفه شبی به امید داستان خوندن اومددددددم
ایشالا که خوب باشی و جبرانی زودتر از شنبه یه قسمت و باز شنبه هم بعدیشو بزارین

شرمنده
سلامت باشی. انشاالله

دنا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ

منتظرتون میمونیم!!!

متشکرم عزیزم!!

پرنیان شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:58 ب.ظ http://missthinker1992.blogfa.com

هیییییی..باشه شاذه خانوم ما صبرمون زیاده!

سلامت باشی عزیزم

فا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:46 ب.ظ

ای خانم.... ما که میدونیم این چند وقت خیلی رو فرم نبودین.... تازه داستانم اکشنه و اینا
امیدواریم با نیشی واززز ورگردین

حرف میذاری تو دهن مردم! من کی گفتم حالم بده! تازه الان خیلیم خوبم! فقط اپن آفیس و الهام بانو خیلی بدن!
مرسی

مهستی شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ب.ظ

سلام عزیز
تو هم شاد باشی

سلام گلم

سلامت باشی

بامداد شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ

منتظریییییییییم شاذه جون

متشکرم عزیزم

بهارین شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:23 ب.ظ

سلام سلام
مرسی خواهر جونم...یادت نبود من خواهر جون مجازیت بودم؟
من خودمم همین حالا یادم اومد قبلا صدات می زدم خواهر جون... یه هو تو ذهنم جرقه زد...
فعلا

سلام سلام
خواهش می کنم... اه الان که گفتی یادم اومد!

سما شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ http://samareza.blogfa.com

عزیزمی. اشکال نداره بذار نطق الهام بانو طبیعی باز بشه و بهش فشار نیار شاذه جون

متشکرم گلم

فاطمه شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ

سلام مامانی
فدای سرت بزار الهام بانو هم یکم استراحت کنه جون بگیره

حالا چون من نرسیدم هنوز اینو گفتما

بوشششششش

سلام عزیزم

مرسی



بوششششش

زهرا شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://777rosesorkh.blogfa.com

منتظر خودت و الهاماتت هستیم عزیزم.

متشکرم زهراجان

enm شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ

اشکلا نداره کاره حالا پیش میاد ولی این یعنی حالا حالا ها نمی زاری ؟
ترو خدا زود بزار دیگه

متشکرم از لطفت. اگه یه ورد خوب یا همین اپن آفیس یه ورژن سالم پیدا کنم به علاوه وقت کافی همین هفته بقیشو میذارم. ولی مطمئن نیستم.

سوسک سیاه! شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ http://sooksesia.persianblog.ir/

من الان این شکلی شدم

آخی نازی اسپانسر مهربونم

عالیه شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:11 ب.ظ

شاذه جون اول سلام
باکی نیست عزیزم هر وقت حال کردی بزاز

همه جوره دوست داریم

سلام عزیزم

متشکرم دوست خوبم. منم دوستتون دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد