ماه نو

داستان دنباله دار

ماه نو

داستان دنباله دار

میراشکی!

بچگیام یه فیلم سینمایی بود که تی وی چند بار پخش کرد. اسمش بود هاچیپو. این هاچیپو یه موجود کارتونی بود وسط فیلم که ماجراهایی داشت و اسمشم به خاطر صدای عطسه های مکررش هاچیپو بود. 

غیر از این هاچیپو یه خانواده هم بودن که این هاچیپو تو خونه شون پیداش شده بود. مادر خانواده پیراشکی زیاد میپخت. یکی از بچه ها خیلی دوست نداشت. ظهر که می نشست سر میز می گفت اه بازم پیراشکی  

بچه کوچیکه ی خونه که پنج شیش سال داشت میگفت به این میگن میراشکی! 

 

حالا... غرض از تمام این قصه ها این بود که امروز برای بچه هام که عاشق پیراشکین، پیراشکی پختم. دور از جون شما مُردم  از دیشب که گوشتشو سرخ کردم و خمیرش رو درست کردم، تا امروز که از صبح تا ظهر داشتم پهن می کردم و پر می کردم و می پیچیدم و تو سینی میذاشتم (از خیر سرخ کردنش گذشتم. گرچه می دونم خیلی خوشمزه تر می شد) نتیجه هم چُم! اونی که می خواستم نشد.  

کلی فکر کردم. فکر کردم دفعه ی بعد مثل خانمه تو هاچیپو خمیر رو کف ظرف نسوز چرب کرده پهن کنم و مایه رو روش بریزم و بقیه ی خمیر رو روش بذارم. بعدم مربع مربع ببرم بذارم تو فر.  

یا یه وقتی درست کنم که بچه ها مدرسه نباشن و کمکم کنن. 

یا این که... کلا این هنر رو ببوسیم و بذاریم همون لای کتاب رزا منتظمی بمونه و خاک بخوره! 

 

البته مورد سوم بسیار عملی تر از دو مورد قبلش به نظر میاد!

نظرات 8 + ارسال نظر
نینا وارد میشود ;) سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ق.ظ http://rooze-roshan.persianblog.ir

سلاااااااااااااااااااااااااااام

خوبین؟؟؟؟

ببخشن دیر شد

منم پیراشکی میخوام

من میام کمک با هم بپزیم؟؟؟؟؟؟؟؟

کمک نزد نینا اینا است وبس.

:دیییییی

سلاااااااااااااااااااام

خوبم. تو خوبی؟

خواهش می کنم عزیزم

چه خوب! فقط صبر کن رد حرص خوردنام پاک بشه خبرت می کنم :دیییی

اورانوس دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:53 ب.ظ

میگم الان میشه لینک کنم یا مخفی هستین؟

خواستی بکن. مخفی نه نیستم. یعنی نمی دونم!

پرنیان دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:40 ب.ظ http://missthinker1992.blogfa.com

راستی لینکت کنم یا سکرته؟

والا خیلی سکرت نیست. نمی دونم

بلوط دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ق.ظ

وای پیراشکی جدی جدی آدمو تا سر حد مرگ میبره!!! همون روش خانومه فکر کنم راحت تر باشه.
این کارتونش رو یادم نمیاد! ژاپونی بود؟

خداییش!!! آره راحتتره

کارتون نبود. از این فیلم کارتونا بود. نمی دونم کجایی بود. گمونم اروپایی بودن. مثلا فرانسوی

می تی یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:31 ب.ظ http://asrmiti.blogfa.com

سلام:)))
ببخشید دیر امدم:))) البته آپ قبلیتونم خونده بودم نمیدونم چرا نظر ندادم!!
ووای من که پیراشکی ای که توی فر درست شه رو خیلی بیشتر از سرخ شدش دوس دارم:) ولی جدا کار خیلی سختیه!!! به خصوص پیچوندن لبه هاش!!!:$
بازم پیشم بیاین:x

سلام عزیزم
خواهش می کنم
خب نظرت نمیومد! این که چیز مهمی نیس!
جدی؟ ولی من سرخ کرده شو ترجیح میدم. با قالب درست می کردم لبه هاش محکم میشه. دیگه پیچوندن نمی خواد
مرسی. میام :*

اورانوس یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:59 ب.ظ

من اگه بعدش یکی تشویقم کنه باز می پزم... ولی به شرطی که خودم هم خوشم اومده باشه.... اگه واقعا بد بشه و یکی خیلی الکی تشویق کنه بهم بر میخوره :دی

میخواستم دیشب خراب بشیم رو سرتون ولی دیدم ساعت هشته حتما شام خوردین رفتیم خونه دایی م

منم همطو! :دی

تازه جفت پسرا هم خواب بودن! دختر هم قبل از ۹ خوابید.
حالا یه شب زودتر بیاین

پرنیان یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:14 ب.ظ http://missthinker1992.blogfa.com

منم عااااشق پیراشکیم.ولی هیچ وقت درست نکردم!!!
یه گزینهء ۴رومیم می تونه وجود داشته باشه!!برین بخرین!البته اگه فروشیم باشه!!

تا وقتی دختر خونه ی بابا بودم به عنوان سرگرمی جالب بود. ولی حالا که هزار تا کار دیگه هم دارم نه!
یه وختی پیراشکی ستاره اون سر دنیا بود. نمی دونم هنوزم هست یا نه. بس راش دور بود هیش وقت نمی رفتیم :(

[ بدون نام ] شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:13 ب.ظ

{گل}

ببخشید شما؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد