ماه نو

داستان دنباله دار

ماه نو

داستان دنباله دار

بازگشت

همه دارن برمیگردن. مامانم، مامانش، عمه ام، خاله اش! مامان بزرگ و بقیه. الهی همشون سلامت باشن.  

 

پ.ن می خوام برم به خواب زمستونی!

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم و پردیس و مریم پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.parnar.blogfa.com

وااااای خدای من!!!! من به معنای واقعی عاشق کتابات شدم.
همیشه دنبال کتاباتم. خیلی خوشحالم سایتتو پیدا کردم. همیشه از نود و هشتیا دانلود می کردم اما الان که سایت خودتو پیدا کردم خیلی خوشحالم. قلمت خیلی عالیه فقط بعضی وقتا یه کوچولو غیر واقعی میشه اما به طور کل محشره! ادامه بده!
دوست داشتی به وب منم سر بزن.
راستی بعضی از داستانات توی کرمان اتفاق افتاده!
فضولی نباشه اما کرمانی هستی؟ اگه هستی پس همشهری هستیم.

متشکرممممم!!!

خیلی لطف داری
ممنون. قسمت بعدی رو بنویسم. سر فرصت میام
بله. کرمانیم. خوشوقتم

پرنیان شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ق.ظ http://missthinker1992.blogfa.com

آخی چقدر خوشگل می نویسین...کم از داستانات نیست..
اینجا رو دوست دارم..

اوه خیلی مرسی. لطف داری

نینا پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:07 ب.ظ

منم میام

خرس میشویم :دیییییی

بالاخره اومدم هاااااااا

چه خوبببببببب

بزن بریم که عشقه :دیییییییی

خوش اومدی عزییییییزم :****

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد